سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

بود و نبود یه بلای خانمان سوز !

سه شنبه 88 مرداد 6 ساعت 5:14 عصر

بسم رب المهدی (عج)

یکی بود ، یکی نبود ! غیر از خدای مهربون هیشکی نبود ...
بدبختیه ماهم از همین جا شروع شده بود ، که وقتی یکی بود ، یکی نبود و غیر از خدای مهربون هیشکی نبود ، پس کی این داستان رو دیده بود و واسه ما روایت کرده بود ...
بگذریم ... آخه اون روز دلم گرفته بود و مخم هم هنگ کرده بود و نمیتونستم تشخیص بدم که کی بود و کی نبود !
یه سرهنگی بود ! روبروش یه خطی هم بود !! کنارش هم چند گروه آدم بود !!! 
سرهنگ ، یه گروه از این آدم ها رو که قبلا انتخاب کرده بود ، گذاشته بود روی این خط !
بگذریم از اینکه هنوز هم واسه من حل نشده بود که آخه چجوری بود که وقتی هیشکی نبود ، همه ی اینا بود !
یه روز دیگه ای ! اون سرهنگ اومد و یه تفتنگ از تو جیبش در آورد و گذاشت رو شونه ی نفر اول و گفت :
تا آخر صف ، هر کس که از این خط خارج بشه ، حتمن مورد اصابت گلوله ی تفنگ من خواهد بود ! یعنی شرط زنده موندن اون گروه ، بودن و موندن توی اون خط بود !
و چیزی که توی این داستان مشخص بود ، این بود که اگه نفر اول هم از صف خارج می شد ، اون هم مورد اصابت گلوله بود !
و اینجا بود که مشکل من حل شده بود ! چونکه وقتی یکی بود و یکی نبود ! غیر از خدای مهربون هیشکی نبود !! یعنی به ازای هر یک نفری که بود ، یک نفر نبود ! و راوی این داستان هم خود خدا بود ، چون به غیر اون هیشکی نبود ...
و البته مهم تر تر تر  این بود ؛ بودن یا نبودن توی این خط !

*

دقت کردی از چه وقتی این دو تا هواپیما سقوط کرد ؟
من یه ذره خُلم ! یعنی الکی میشینم رابطه های بدرد نخور پیدا می کنم بین اتفاقات دور و برم !
مثه همین انتخاب رحیم مشایی و سقوط دو تا هواپیما !!!
آخه قدیمیا یه رسم باحالی داشتن ! اونم اینطور بوده که تا یه اتفاق بدی می افتاده می گفتن که خوب ، بلا بود ! به خیر گذشت ...
احساس می کنم رحیم مشایی هم بلای خانمان سوزی بود که از سر این مملکت گذشت و ...
خدارو شکر ! ما زنده ایم ...

*

امروز می خوام یه ذره بتوپم به دکتر !
می خوام یه ذره گیر بدم ! می خوام جواب یه سری سوالامو بگیرم !
می خوام بدونم اگه این اتفاق ها تقصیر دکتر نیس ، پس تقصیر کیه ؟
اگه هواپیماها سقوط می کنه تقصیر کیه ؟ اگه تورم جهانی میشه تقصیر کیه ؟
اگه دکتر میاد و سهمیه بندیه بنزین می کنه (که کمه کم ،15% تورم داره) و یه ذره می ره رو تورم  یا اگه یه دفعه یه یخبندون خفن میشه و تمام گاز قطع می شه تقصیر کیه ؟ یا نه ! اگه مصرف گاز ایرانیها توی سرمای دو سال قبل ، با مصرف کل اروپا برابری می کنه تقصیر کیه ؟
اگه سیستم برق رسانی ما وابسته به سد هاست و خشکسالیه خفن میشه و سدها خالی میشه و برق قطع میشه تقصیر کیه ؟
اگه ما نمیریم جام جهانی ، اگه پرسپولیس 5 تا از یه تیم عربی می خوره ، اگه تا دکتر میره تو ورزشگاه و کشتی می بازه تقصیر کیه ؟
اگه چندین و چند سال تمام سران مملکت به دست عده ای خاص خریداری میشن و یه سری دزدی می کنن و دکتر میاد جلوی دزدی هارو بگیره ، اونا شروع می کنن به خرابکاری توی بازار مسکن و بورس و غیره ... تقصیر کیه ؟
اگه اینا تقصیر دکتر نیست پس تقصیر کیه !
می خوام یه سوال از دکتر بپرسم ! که به چه حقی لباس شخصی می پوشی و میری این مردم شریف رو با چماق می زنی !
مردم از این بهتر ! کجای دنیا رو دیدی که به خاطر اعتراض!! راهپیمایی برگزار کنن و اسمش رو هم بذارن راهپیمایی سکوت ! بعد کارشون که تموم می شه و فیلمهاشون رو هم که میگیرن ، میرن دو تا پلیس رو توی کیوسک پلیس می کنن و آتیش می زنن ! فقط دو تا ! یا بعدش حمله می کنن به یه حوزه بسیج و اونجارو آتیش می زنن !!! فقط یه حوزه ی ناقابل !
کجای دنیا رو دیدی که مردمش اینقدر خوب باشه که به بهونه ی اعتراض فقط شیشه های بانک ها رو بشکونن و اتوبوس های شرکت واحد رو آتیش بزنن و سطل های آشغالی رو بسوزونن ! مردم از این بهتر چی میخوای !
بعد تو به چه حقّی اومدی به این مردم شریف می گی خس و خاشاک ! آخه تو چقدر بدی ؟!!!
به چه حقی توی مناظره اومدی حقایق رو گفتی تا یه سری لرزه به اندامشون بیفته ! که با لرزه ی اندامشون بخوان یه مملکت رو به لرزه بندازن ...
بعد که همه ی این جنایت ها رو کردی ، پر رو پر رو توی انتخابات هم تقلب می کنی و حق یه سید الا.. پیغمبر(ص) ! رو که خیلی هم مظلومه می خوری و یه لیوان آب هم روش ... 
برو ... برو که دیگه تو دل من جایی نداری ، ای دکتر مردم فریب ... !

این سوالارو پرسیدم و این اراجیف رو گفتم ، تا شاید یه ذره از حقایق بسیار روشن (( 90 سیاسی )) رو بازگو و یادآوری کنم ! برای همون قشر آدمی که فکر می کنن این سی دی به دستور امام زمانشون تهیه شده ...
آخه امام زمان(عج) که ما می شناسیم و توی احادیث درباره اش خوندیم ، با امام زمان شما خیلی فرق داره ...
- - - - - - -
ز.خ 1 : سرهنگ = 24.5 میلیون نفر بود ! خط = خط ولایت فقیه بود ! گروه ها = احزاب سیاسی بود ! گروه منتخب سرهنگ = دولتمداران بود ! و نفر اول خط = دکتر بود !
ز.خ 2 : درسته که با یه اشتباه نمیشه کارنامه ی یه نفر رو زیر سوال برد ولی زیر رادیکال که میشه برد !
ز.خ 3 : بازم درَفت !
ز.خ 4 : فعل بود توی متن ، یه چیز تو مایه های همون چیز بود !!! یعنی معانی گسترده ای داشته بود !
ز.خ 5 : این متن رو حتمن بخونید : علمدار را سرنگون نکنید ... ! ( بندیر )
ز.خ 6 : این متن رو حتمن حتمن بخونید : 4سال و 4 روز قبل احمدی نژاد به من چه گفت ؟

شهدا شرمنده ایم !
یا زهرا(س)



به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]


کل یادداشت های این وبلاگ

زندگی با چشمان بسته !
پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
[عناوین آرشیوشده]