سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

برادر ! شیر آب رو ببند !

پنج شنبه 87 مرداد 10 ساعت 1:59 صبح

بسم رب المهدی (عج)

می دونی گریه چیه ؟
گریه یعنی اشکی که دیگه تو چشم جاش نشه .... یعنی قطره ی آبی که از ته دل میاد بیرون و اینقدر تو چشم جمع می شه که فکر سقوط به کله اش می زنه ! می پره پایین !
یه چن وقتی میشه که دارم غنی سازی می کنم ! غنی سازی اشک ! همشون رو بستم تا نپرن ! اتفاقن همه قوانین و اعمال هم جوری تنظیم شده که چی ؟ که ((( هیچکی حق گیر دادن نداره ))) !
اینجوریاست ! کمرم شیکست ولی زمین نخوردم ! مشکل همین بود ! و الا من گرگی ندیدم !

- - - - - -

زیر خط : ندارد !
پی نوشت : دارد !
پی نوشت : نامردی شد ! خیلی بد هم نامردی شد !
پی نوشت : دنبال یکی می گردم که باهاش به کمال برسم ! نه به جمال !
پی نوشت : پنجمین برگ دفترم آخرین برگه ی دفترمه ! خدافظ !

همین
والسلام !
یا زهرا(س)



  • کلمات کلیدی : افکار نوشته ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]


    کل یادداشت های این وبلاگ

    زندگی با چشمان بسته !
    پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
    نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
    [عناوین آرشیوشده]