سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

سیدی ، یک نظر ، سوی ما کن ...

یکشنبه 88 فروردین 9 ساعت 11:48 صبح

بسم رب المهدی (عج)
امام رضا(ع) طلبید ...
ولی فقط خودمو !
یعنی که دلمو نطلبید ...
خوب ، طبیعتا دل من هم موند تهران دیگه ...
البت ، بیشتر که فکر می کنم می بینم که دل من تهران نموند ... موند تو اتوبوس ! تو اتوبوس راهیان نور ...
منم اینجا بیدلم !
بیدل ، تو زبان فارسی اصیل یعنی عاشق دلسوخته ...
ای واااااای ! چی دارم می گم ...
...
حضرت زهرا(س) :
خداوندا : رحم کن فراق(غ) دوستان و تنهایی را ،
هنگام جای گرفتن در قبر ...
رحم کن ... رحم کن ... رحم ...

شهدا شرمنده ایم !
یا زهرا (س)



  • کلمات کلیدی : عشق، اردوی جنوب، امام رضا(ع)
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]


    کل یادداشت های این وبلاگ

    زندگی با چشمان بسته !
    پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
    نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
    [عناوین آرشیوشده]