سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

زندگی با چشمان بسته !

سه شنبه 92 بهمن 29 ساعت 12:43 صبح

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فضایی را درنظر بگیر ، تمامی افراد از بهترین هایند ... بهترین مخلوقات ! بهترین هایی که البته هنوز یک ایراد کوچک دارند ، و آن این است که به بلوغ کافی نرسیده اند ... تعجب نکن ! مگر ندیده ای آدم خوبی را که در رفتارش پختگی دیده نشود ...؟

اینجور مواقع ، اولین خطایی که رخ می دهد ، عبور از مرزها و خط قرمز هاست . چرا ؟ خوب جوابش خیلی واضح است ...

فرض کن می خواهی گم شده ای را بیابی ، نشانه ای به تو داده اند ولی تو چشمانت را بسته ای و اتفاقاً ؛ خیلی هم پیگیر هستی تا گم شده ات را بیابی ولی ... تا وقتی چشمانت بسته باشد ، مقصدت بیراهه می شود و اگر با چشم بسته به دنبال گمشده ات بروی ، حاصلی جز گمراهی نخواهی داشت ...

برگردیم به همان فضای اول ... بهترین مخلوقات!

گزاره ها را  کنار هم بگذاریم و فرضمان را تکمیل کنیم ...

جمعی از بهترین مخلوقات ، که به دنبال گمشده ی خویش می گردند و بسیار هم تلاش می کنند و در این تلاش نیز بهترین اند ، تو ، نشانه ی گمشده ی آنها را به آنها می دهی و آنها را به " دیدن و گمراه نشدن " توصیه می کنی ... ولی آنها چشمانشان را بسته اند و تلاششان را بیشتر؛

و البته که از روی خامی شان ، نمی دانند که در این فضا ، هرچه بیشتر تلاش کنند ، بیشتر گم می شوند و خطرها را راحت تر عبور می کنند و خط قرمز ها را آسان تر می شکنند .... هرچه در این فضا(فضای ندیدن نشانه ها) بیشتر تلاش کنند ، به شکستن مرزها و تجربه ی خطاها خو می گیرند و این امور ناصواب ، کم کم برایشان تبدیل به یک عادت و امر روزمره می شود .... دریغ از آنکه اگر لحظه ای چشمانشان را باز کنند و نشانه ها را بنگرند ، خطاها را کنار خواهند گذاشت و از بیراهه روی خواهند گرداند ....

این فرض آنجایی جالب تر می شود که تلاش تو برای باز کردن چشمان این جماعت ، با مخالفت شدید آنها مواجه می شود و در نهایت تعجب ، آن ها نیز تو را به کور چشمی دعوت می کنند و تمام نشانه هایت را باطل! و دعوت تورا یک امر ناصواب می دانند !! و این یعنی جامعه ای کاملا مخالف با جامعه ی معمولی و ایده آل!

این صحنه را تصور کن! خنده ات می گیرد !!

دو دستی تلاش می کنی تا چشمانشان را باز کنی تا شاید برای لحظه ای نگاهی به نشانه ها بیندازند ولی ...

فرض را به واقعیت تبدیل می کنیم  ، اینکه اگر در رفتار هایمان حد معینی از قوانین را رعایت نکنیم و چشمانمان را نیز به روی نشانه های اطرافمان ببندیم ، به یک زیاده روی در امور می رسیم که این زیاده روی ، خواه ناخواه ما را به سمت بیراهه می کشاند و مارا از خط قرمز ها می گذراند ...

داستان قوم حضرت لوط ( فقط با نگاه به سوره ی هود ) درست از همین جا آغاز می شود . جایی که ابلیس تصمیم می گیرد تا محبت ها و خوبی های این قوم را به انحراف بکشد و این درست نقطه ی عطف ماجراست . . .

- - - - - - - -

سوره هود ، سوره ای مکی است . محوریت در سوره های مکی ، ابلاغ پیامبر اکرم درباره مردم و تبلیغ ایشان است . چنین امری صفت خاصی را برای انذاری بودن سوره ها می افزاید .

" الر ، کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر "

نگاه اولیه به سوره ، با توجه به مکی بودن آن ، ذهن مارا ناخود آگاه به سمت زوج قرآنی " تبلیغ-انذار" برای راه اندازی یک حکومت می برد . اینکه باید آمادگی لازم ایجاد شود تا روح انسان ها ، پذیرای یک حکومت الهی باشند  . حکومتی بر مبنای قوانین توحیدی که حاصل"تبلیغ-انذار" رسولانش است...

صحبت از کتابی است که آیاتش به دست حاکمی حکیم استحکام یافته و هر آیه ای دقیقاًدر سر جای خودش قرار دارد ...

" الا تعبدوا الا الله إننی لکم منه نذیر و بشیر * و أن استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یمتعکم متاعاً حسناً الی اجل مسمًی و یؤت کل ذی فضل فضله و إن تولوا فإنی اخاف علیکم عذاب یومٍ کبیر "

کتابی که "  الا تعبدوا ، أن استغفروا ، ثم توبوا " گزاره هایش باشد...

کتابی که نیاز به یک "بشارت دهنده(تبلیغ کننده)-انذار کننده " دارد تا آیاتش را تفصیل کند ... و این کار رسول است ... رسولی که در این سوره وظیفه دارد تا در مقابل اشتباهات و خطاها ، انذار کند تا مبادا عذاب الهی نازل شود ...

این سوره رسولان مختلف و اقوام مختلفی دارد . حضرت نوح ( قوم نوح ) ، حضرت هود ( قوم عاد ) ، حضرت صالح ( قوم ثمود ) ، حضرت لوط ( قوم لوط ) و حضرت شعیب ( قوم مدین ) .

هرکدام از این بزرگان ، شرایط خاص خودشان را دارند . تلاش های آن ها برای "تبلیغ و انذار" و تغییر رفتار های اشتباه و مخالفت اقوام آنها که منجر به عذاب های الهی می شود .

اما نکته ی قابل توجهی که در سرگذشت همه ی این اقوام وجود دارد ، عدم دقت و تمرکز بر روی " آیات (نشانه ها) " است . که این ندیدن آیات ، سرنوشت هرکدام از این اقوام را به عذاب منجر کرده است .

فضای کلی سوره ، نشان دادن رسولانی است که برای تبلیغ ، به بدترین نقطه ی تبلیغی می روند . یعنی کار در بدترین شرایط محیطی! و در این میان گویا ، حضرت هود از همه مظلوم تر بوده ، چون ابزار عمل برای انذار مردمش نداشته .... و شاید همین باشد ، دلیل نامگذاری این سوره به نام حضرت هود . . .

 



  • کلمات کلیدی :
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]


    کل یادداشت های این وبلاگ

    زندگی با چشمان بسته !
    پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
    نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
    [عناوین آرشیوشده]