سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

فریاد بی صدا ...

دوشنبه 86 آبان 7 ساعت 4:30 عصر

بسم رب المهدی (عج)

اینجا تهران است . صدای جمهوری اسلامی ایران !
...
این چیه گردنت ؟
گردنبنده ...
خوب منم میدونم گردنبند . معنی اش چیه ؟
مال زرتشتی هاست . اینم علامت زرتشته !
مگه تو زرتشتی هستی ؟
آره ... نه نه ، ولی می خوام بشم !!!!!
خوب حالا چرا دیر اومدی ؟ ! ؟ !!!
شرمنده ... تکرار نمی شه .
گمشو بشین ...
تو چرا دیر اومدی ... ؟
جوابی نداشتم بدم ... رفته بودم تو نخ بی تفاوتی معلم . ماتم برده بود ...

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

چند روز بعد تو کلاس بحث از دکتر احمدی نژاد شد . آخر بحث با کمال اعتماد به نفس گفت : ( خیلی ببخشید )
چرا باید یه تیر خلاص زن زندان اوین بشه ... ( بقیه اش رو همه حتما شنیدید )

اینجا تهران است . صدای جمهوری اسلامی ایران !

اللهم عجل لولیک الفرج



  • کلمات کلیدی : افکار نوشته ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]


    کل یادداشت های این وبلاگ

    زندگی با چشمان بسته !
    پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
    نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
    [عناوین آرشیوشده]