سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

من می گم بیایم اسراف نکنیم ....

دوشنبه 87 مهر 15 ساعت 4:7 عصر

بسم رب المهدی (عج)

سلام !
من می گم بیایم همدیگه رو (( دوست داشته باشیم )) ! نه برای خودمون ! بلکه برای خودشون !
من می گم بیایم دست از گناه برداریم و تقوای الهی پیشه کنیم !
من می گم بیایم همه با هم اسراف رو کنار بذاریم ...
من می گم بیایم سرمونو بذاریم یه گوشه و بمیریم .... راحت !
من می گم بیایم ...
امام ( ره ) گفت : اینقدر نگویید من ! این من منِ شیطانی است ... بگویید مکتب من !

پس چی شد ؟

مکتب من می گه وقتی 1174 سال از ظهور آقامون گذشته .... وقتی 30 سال از انقلاب اسلامیمون گذشته ... وقتی 15 ، 16 سال از جنگ و شهادت مردامون گذشته .... وقتی خیلی از علما و بزرگامون رفتن ....
و هنوز وضع مملکت و جامعه اینه .... و ما هم فقط نشستیمو می گیم لنگش کن ! بهتره بریم بمیریم ..... بهتره بریم بمیریمو الکی اکسیژن زمین رو به دی اکسید کربن تبدیل نکنیم ....

باید فکری کرد .... نه به حال گناهکاران ! بلکه به حال مدعیان ....

- - - - - - - - - - -
ز.خ 1 : اوضاع بدجوری بر وفق مراد شیطونه .... نه همه ی اوضاع ولی به (( نصف )) می رسه !
ز.خ 2 : باید گذشت .... از اشتباه کسی که با گذشتن ما آدم می شه .... نه هیچ کس دیگه ای !
ز.خ 3 : یه سال از درسم گذشتم و همه جا رفتم ! سرم خورده به سنگ ! می دونم کرم داری که ببینی سرم خورده به کدوم سنگ ... همونجوری که من کرم داشتم ببینم سر رفقام خورده به کدوم سنگ ؟! ولی باور کن این سنگ دیدنی نیس !
ز.خ 4 : دعا کنید اینا باد نباشه ....
ز.خ 5 : بد جور جو زده شدم ... یعنی جو گرفته منو تا حد مرگ زده .... دعا کنید وقتی میام بیرون درست باشم ....
ز.خ 6 : اونجوری که تو مستند دفاع مقدس نشون داد ‍، فکر می کنم ؛ بازدید عمومی از مناطق عملیاتی والفجر 10 باشه ...

همین
والسلام !
یا زهرا(س)



  • کلمات کلیدی : بسوی ظهور ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]


    کل یادداشت های این وبلاگ

    زندگی با چشمان بسته !
    پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
    نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
    [عناوین آرشیوشده]