علی(ع) حق و علی(ع) حی و علی (ع) هوووووووووووووو !
بسم رب المهدی (عج)
سلام
کفتر رو دیدی ؟
خیلی دوس داره آزاد باشه و هیچ قفسی همراهیش نکنه . ...
ولی همین کفترو اگه یه دو سه روزی به زور بندازیش تو یه قفسو بهش جا و آب و غذا بدی جلد میشه و دیگه نمی پره .....
حتا اگه روزا هم ولش کنی و بره ؛ آخر شب دوباره بر می گرده .....
بدون توهین اعتکاف هم همین طوریه ....
خدا میاد یه دو سه روزی گوشتو می پیچونه می گه بیا بهت هم جا می دم هم غذا !
خیلی ها تو همین سه روز جلد در خونه خدا می شن و خیلی ها هم اردو وار میان و می رن !
ان شا الله که ما از گروه دوم نباشیم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
ز.خ 1 : شرمنده تو مطلب قبل نتونستم یه دونه از عکس های آقارو بذارم .... این هفته دو تا عکس می ذارم !
ز.خ 2 : عکس آقا تو جبهه ها !
ز.خ 3 : بر دشمن مرتضی علی (ع) لعنت !
ز.خ 4 : تولد مولا امیر المؤمنین (ع) مبارک !
ز.خ 5 : حدیث قدسی داریم که بین خدا و حضرت امیر (ع) پرده ای هست در حد خالق و مخلوق !
ز.خ 6 : هممون شنیدیم که خدا با صدای حضرت علی (ع) صحبت می کنه !
همین
والسلام !
یا زهرا (س)
بسم رب المهدی (عج)
... اگر مردم می دانستند در قبر ها چه می گذرد ؛ هرگز گناه نمی کردند ....
تصورشو بکن یه همچین جمله ای رو نوشته بودن رو یه تیکه کاغذ و تو کل در و دیوار مسجد زده بودن !
خیلی ساده و بی آلایش !
رو یکی از اونا یکی با خود کار نوشته بود ... :
چرا اینقدر بی سلیقه و ساده .... لطفن در جای مناسب نصب گردد !!!
!
پی بردم که شعور آدما هم ممکنه بالا و پایین بشه دیگه ....
*
بحث بالا گرفت ....
- ببین داداش من ! جدیدن به این نتیجه رسیدم که هر موقع یه راهی رو اینا رفتن ما اگه خلافشو بریم یعنی که درست رفتیم ....
- آخه دین ما که اینا نیستن .... هر گروهی خوب و بد داره .... مگه ریش گذاشتن و گناه کردن کاری داره .... تو اگه مردی تو جایگاه خودت رفاقت خودتو با خدا بکن ... چیکار اینا داری .... تو نمازتو نمی خونی ، گناه هم می کنی می ندازی تقصیر اینا ... زمین اگه کج هم باشه تو باید ب ( - ) !
- قاطی نکن ... آدم هر چقدر هم بد باشه وقتی گناه کنه خودش می فهمه ... اصلن موقع گناه حالش گرفتس ... من کلی رفیق بد تر از خودم دارم که اینجورین ....
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم ....
- - - - - - - - - - - - - - - - -
ز.خ1 : منظورم از متن قبلی این بود که از ملا و آخوند و حاجی شما تا روحانی ما زمین تا آسمون فاصله است ....
همین
والسلام !
یا زهرا (س)
بسم رب المهدی (عج)
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد
در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را
م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن م ن
نامه ام برایت همین است ...
می دانم ... میدانی ... ولی مطمئنم نمی خواهی بدانی ...
من هم دعوتت کردم تا بخوانی و فقط (( بدانی )) ... نه اینکه بمانی برادرم ...
برادرم ! من برای تو آنی نبودم که می خواستی ... ولی تو هم ...
برادرم ! این داستان را حتمن شنیدی ... (( ... روزی پدری برای اینکه به فرزندش خطا نکردن را بیاموزد به او گفت : هر وقت اشتباهی کردی میخی در دیوار بکوب و هر وقت از آن پشیمان شدی آنرا از دیوار در بیاور ... پسر بعد از چند وقت اشتباهاتش کم شده بود ولی دیوار زخم های زیادی بر تنش مانده بود ... فقط برای اینکه پسر اشتباهاتش کم شود ... چرا بگویم زخم ... می گویم سوراخ ... می گویم خلاء ... ولی پسر هیچ وقت نتوانست (( زخم ها را التیام بخشد )) ...
راستی برادر ! این حرف مدتی است در دلم بی تابی می کند ... (( خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ... )) می دانی چرا ؟ آخر ... (( رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون ... )) واسه همینه که می خوام بهت بگم ... (( آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه ... )) ...
قصه چه کنم دراز بس باشد *** چون نیست گشایشی زگفتارم
برای سومین بار یا علی (ع) می گویم ...
دو بار قبلش را یادت هست ؟ !
ولی دوست دارم دلیلش را تو برایم بگویی ...
- - - - - -
ز.خ : بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود *** پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود
ز.خ : از تویی که نفهمیدی عذر می خواهم ... آخر دارم ذهنم را جاروب می کنم و آشغالهایش را دور میریزم ... اینها هم همان آشغالهایی است که بدرد می خورد و من حال بررسی شان را ندارم ... پس آنها را در کیسه ای می اندازم تا بعدن !
زخ : در پی دستادن تو من رسوایم * در گرفتن دستایت استادم ** گر غرور مرا خواری کند ، گر دل مرا یاری کند * توانم دستایت را برای مرهمم (( رازی )) کنم ... !
همین
والسلام !
یا زهرا (س)
بسم رب ...
خسته شدم . از اینکه هر کی ما رو می بینه یه چند وقت باهامون می مونه می گه عجب آدم توپیه ... هرکی میبینی وابسته میشه ... فکر می کنی این حرفای قشنگ قشنگی که میزنیم حرف دلمونه ... خداوکیلی یه نیگا به وبلاگای بچه هیئتیای پارسی بلاگ بنداز ... همه مطلب های توپ توپ می نویسن ... همه دارن به خودشون فحش می دن ؛ که آره ما گناهکاریمو ما ... اگه تو گناه کاری پس بقیه چین ... خاک بر سرت که گناه کاری ...
بابا اگه تو گناه کاری پس این مطلب قشنگ چی چیه ؟ پس چرا اسم مذهبی رو وبلاگت میذاری ...
خداوکیلی . همین الان فکر کن یه خارجی تو خارج اسم امام زمان (عج) رو جستجو می کنه و وبلاگ تو میاد بالا . تو اولین برخورد می دونی چی می بینه ؟ من بهت می گم : نوشته شده توسط یه دیوونه ... یه امل .... یه فراری ... یه خل و چل ... چمی دونم از همین جور اراجیف ... شعار نمی دم چون خودم هم همین دردو دارم ... اگه همین الان امام زمان (عج) بیاد بگه چه خبر از وبلاگت .... چی داری بگی ... خوب صفحه رو براش باز می کنی ... روت میشه بگی آره مثلن اسم من فلانه ... چند تا از این مطلب ها رو واسه آقا نوشتی ... بیاد می گی کدوم مطلب رو واسش نوشتی ... خدایی به تعداد انگشتات می رسه ؟؟؟
داشتم می گفتم . همه مطلب ها قشنگه قشنگه . ولی وجود مطلب چی ؟ قشنگه ... نه خدایی ...
بعضیهامون هم از کامل بودن دینمون سود استفاده می کنیم . چون از اونجایی که دینمون واسه همه چیز حرف داره ما هم از مطلباش برای استفاده های شخصی استفاده می کنیم و .... دریغ از ذره ای توجه به او ...
هیچ کدوممون معلوم نیست ولاگمون دلنوشته است یا واسه آقا ... اگه قراره دل نوشته بنویسی و از این و اون ایراد بگیری ... مردشی برو یه وبلاگ بزن بی نام و نشان و بدون لوگو و قالب و .... بعد درد دل بنویس ... دیدی مردش نیستی ...
آره همین جوری میشه فلسطینیا زیر بدترین شرایط ایمانشون قویتر می شه و ما در بهترین شرایط ضعیفتر ... دقت کنی زمین داره نابود میشه ... چمی دونم یخ ها داره آب میشه ... هوا داره گرم میشه ... آب داره تموم می شه ... مردم پیشرفته ترین کشورا دارن به پوچی و بن بست می رسن ... به خدا دیگه تهشه ... بنزین خدا داره تموم می شه ... بیا ما هم تلاش کنیم ...
به خدا هر وقت میام تو وبلاگ عکس بالا رو می بینم سریع می خوام گرم بگیرم ولی بعد چند دقیقه از خجالت می خوام سریع عکسو ور دارم ... چون همشون دارن نیگا می کنن ... میبینی حاج همت چجوری داره نشونت می ده ... شهید کاظمی ... شهید حسن باقری ... شهید حسین خرازی ... شهید باکری ...
اللهم ...
بسم رب المهدی (عج)
و اکنون بیش از دو سال است که خانه ی صاحب (عج) مان ویران است ...
به راستی که از زمره ی کدام گروهیم ...
آنها که پای منبر حضرت امیر (ع) خوابشان می برد ...
از همکیشان لشگر امام حسن مجتبی (ع) ...
به مقام جد ، پدر ، مادر و عمه حضرت صاحب (عج) توهین میشود و قبرشان با خاک یکسان ...
و ما نشسته ایم تا سامرا نیز بقیع دیگری شود تا سالها بعد در کنار تلّی از خاک اجازه ی گریستن را هم التماس کنیم ...
وای بر ما ... وای بر این خواب سنگین ...
ما باشیم و به جای بقعه و بارگاه
ابرهای آسمان سایه بانِ
قبور خانواده ی حضرت ولّی عصر (عج) باشد ...
هیهات ، هیهات
اگر ندای هل من ناصرٍ ینصرنی امام خویش را لبیک نگوییم ...
اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الأمه بحضوره و عجل لنا ظهوره
____________________
یه خبر خوشحال کننده به دستم رسیدگفتم حتما شما رو هم مطلع کنم :
حرمین عسکرین ، بعد از 3 سال هنوز ویران است . 3 سال قبل گنبد طلایی 800 ساله در بمب گذاری برنامه ریزی شده ای روی ضریح – که همزمان با آن گنبد هم منفجر شد – فرو ریخت . آن صبح چهارشنبه برای اهالی سامرا واقعا تکان دهنده بود . گنبد بزرگ رفت اما دوگلدسته ماندند . ( 8 ماه قبل ) صبح چهارشنبه ای دیگر دو گلدسته طلایی هم در 2 انفجار در جا کمرشان شکست و کنار گنبد ویران شده به زمین افتادند . این روزها خبرهای خوبی از سامرا می رسد . تکاپو برای باز سازی شروع شده ؛ در آذر ماه ، نشستی 3 روزه در عراق برگزار شد تا شرایط برای بازسازی بررسی شود . عملیات اجرایی به یک شرکت ترکیه ای سپرده شد تا زیر نظر یونسکو و دولت عراق ، حرمین مثل قبل ساخته شود . اوایل بهمن ، یونسکو شهر سامرا و آثار تاریخی اش – از جمله حرم امامان – را در فهرست جهانی اش قرار داد . از همان روزها ، 60 کارگر زیر نظر شرکت ترک و با تدابیر شدید امنیتی کار آوار برداری و جداسازی قطعات ارزشمند را شروع کرده اند . این مرحله طبق بر آورد ها 6 ماه طول می کشد اما مردم سامرا ، هفته قبل بعد از 3 سال ، در محوطه حرم ، نماز جمعه برگزار کردند تا نشان بدهند چقدر برای باز سازی و سامان دادن دوباره حرم بی قرارند .
یه نکته بگم که همه ی این اتفاقات زیر سایه ی خود حضرت (عج) و آگاهی علمای اسلام اتفاق افتاد.
کل یادداشت های این وبلاگ