سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

شور حسینی یا شعور حسینی ؟

پنج شنبه 87 آبان 16 ساعت 10:12 عصر

بسم رب المهدی (عج)

اودمد از همین الان اتمام حجت کنم ....

یه جای دعای کمیل هست که می گه : خدایا ما رو به خاطر اون گناه هایی ببخش که نمی ذاره نعمت برسه ... اون گناه هایی که بلا میاره ....
یه جا دیگه هم شنیده بودم که هر چی گناه می کنی چشات خشک تر می شه و دیگه با روضه امام حسین (ع) دلت نمی ره ....
ببین یه چیزی حدود پنجاه و سه چهار شب مونده به محرم !
از همین الا بیا یه گناه و کم کن و با خدا هم عهد کن که اگه این گناه و تا محرم انجام ندادی .... خدا بهت تو محرم یه حال خرکی بده !!!!
آهان راستی !
بیا یاد بگیر این ادا اصول هارو هم که تو هیئت انجام می دی بذار کنار ....
بیا یاد بگیر تو هیئت جای شور حسینی شعور حسینی داشته باش ! مطمئن باش شور حسینی هم خودش می رسه ....
می ری تو هیئت چشاتو ببند و برو پی خودت ....
جونه آقا (!) یاد بگیر ادا در نیاری ... باور کن محرم امسالت یه جور دیگه می شه ....

- - - - - -

ز.خ 1 : ضمیر مرجع : من !
ز.خ 2 : خدایی قبول داری چون فیلم حضرت یوسف(ع) رو یه بچه هیئتی ساخته همه اینجوری جلوش جبهه گرفتن !
ز.خ 3 : قرار بود مطلب 87 وبلاگ مثل سال 87 نوآوری و شکوفایی باشه ولی نشد دیگه ....
ز.خ 4 : کم کم باید عرق کنیم .... از همون عرق های شرم زمین به خاطر ....
ز.خ 5 : همین !

 گشتم همه جا بر در و دیوار حریمت ؛ جایی ننوشتند : گنهکار نیاید ....

همین
والسلام !
یازهرا (س)

 



  • کلمات کلیدی : بسوی ظهور ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]

    من می گم بیایم اسراف نکنیم ....

    دوشنبه 87 مهر 15 ساعت 4:7 عصر

    بسم رب المهدی (عج)

    سلام !
    من می گم بیایم همدیگه رو (( دوست داشته باشیم )) ! نه برای خودمون ! بلکه برای خودشون !
    من می گم بیایم دست از گناه برداریم و تقوای الهی پیشه کنیم !
    من می گم بیایم همه با هم اسراف رو کنار بذاریم ...
    من می گم بیایم سرمونو بذاریم یه گوشه و بمیریم .... راحت !
    من می گم بیایم ...
    امام ( ره ) گفت : اینقدر نگویید من ! این من منِ شیطانی است ... بگویید مکتب من !

    پس چی شد ؟

    مکتب من می گه وقتی 1174 سال از ظهور آقامون گذشته .... وقتی 30 سال از انقلاب اسلامیمون گذشته ... وقتی 15 ، 16 سال از جنگ و شهادت مردامون گذشته .... وقتی خیلی از علما و بزرگامون رفتن ....
    و هنوز وضع مملکت و جامعه اینه .... و ما هم فقط نشستیمو می گیم لنگش کن ! بهتره بریم بمیریم ..... بهتره بریم بمیریمو الکی اکسیژن زمین رو به دی اکسید کربن تبدیل نکنیم ....

    باید فکری کرد .... نه به حال گناهکاران ! بلکه به حال مدعیان ....

    - - - - - - - - - - -
    ز.خ 1 : اوضاع بدجوری بر وفق مراد شیطونه .... نه همه ی اوضاع ولی به (( نصف )) می رسه !
    ز.خ 2 : باید گذشت .... از اشتباه کسی که با گذشتن ما آدم می شه .... نه هیچ کس دیگه ای !
    ز.خ 3 : یه سال از درسم گذشتم و همه جا رفتم ! سرم خورده به سنگ ! می دونم کرم داری که ببینی سرم خورده به کدوم سنگ ... همونجوری که من کرم داشتم ببینم سر رفقام خورده به کدوم سنگ ؟! ولی باور کن این سنگ دیدنی نیس !
    ز.خ 4 : دعا کنید اینا باد نباشه ....
    ز.خ 5 : بد جور جو زده شدم ... یعنی جو گرفته منو تا حد مرگ زده .... دعا کنید وقتی میام بیرون درست باشم ....
    ز.خ 6 : اونجوری که تو مستند دفاع مقدس نشون داد ‍، فکر می کنم ؛ بازدید عمومی از مناطق عملیاتی والفجر 10 باشه ...

    همین
    والسلام !
    یا زهرا(س)



  • کلمات کلیدی : بسوی ظهور ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]

    روزی 5 بار مسلمون میشیم ....

    پنج شنبه 87 شهریور 7 ساعت 1:44 صبح

    بسم رب المهدی (عج)

    (( ... اذان و اقامه برای نماز های پنج  گانه مستحب مؤکد است . چه نماز ادا باشد و چه قضا ، و خواه در سفر باشد یا در غیر سفر ، چه مرد و چه زن ، در هر حال حتی بعضی اذان و اقامه را واجب دانسته اند ولی اقوی استحباب آن بطور کلی است . چنانچه نماز عصر با ظهر و عشا با مغرب خوانده شود ؛ گفتن اذان برای نماز عصر و عشا ساقط می گردد ... ))

    تحریر الوسیله ، ج 1 ، ص 153

    اینو گفتم واسه تبرک !
    خدایی داشتم نماز می خوندم رسیدم به (( اشهد ان لا اله الا الله )) کف کردم . دیدم بی خود و بی جهت ( ! ) کم کم روزی 10 بار داریم مسلمون می شیم ...
    بعد که یه ذره بیشتر فک کردم دیدم البت همچین هم بی جهت نیستا ... آخه بعضی از ماها ( امثال خودمو می گم ... ناراحت نشو !؟ ) بین این پنج وعده یه کارایی می کنیم که از مسلمونی که پیش کش ! از آدمیت در میایم .... خدا هم گفته بگید : (( قولوا لا اله الا الله )) ....

    *

    خدا گفت : (( اگه می خوای واسه نماز صبح بیدار شی ، آیه آخر سوره کهف رو بخون ... حتمن بیدار می شی ))
    رفتم آیه آخر سوره ی کهف رو با معنیش زدم روی یه کاغذ و زدم روبرو جایی که می خوابم !
    می خواستم تستش کنم ببینم درسته یا خدای نکرده خالی بندیه ... ؟
    یکی از همین روزا یه دفعه نا خود آگاه ! چشمم خورد به معنیش ...
    (( ... پس هر کس که به لقای پروردگار خویش امید دارد ، به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش خدای خویش شریک نسازد ... ))
    فهمیدم که ( ؟ ) بیدار شدن واسه نماز صبح صرفا به خوندن خود آیه ختم نمی شه ....

    - - - - - - - - - - -

    ز.خ 1 : شادی دل شیطون ! این گروه هم نشد .... حالا شما بچسبید به بچه هاتون و شما هم بچسبید به اولویت هاتون و شما هم نگران تعصبی شدن رفقا به آقایون نباشد ! گفتم که شیطون بیکار نمیشینه .... همه تون چپ چپ نیگام کردید .... حالا برید شیرینی بدید ...
    ز.خ 2 : هنوز هم همونو می گم ... دکتر جون ! پرچمت بالاست فضایی ! ان شا الله دور دوم هم رای میاری ...
    ز.خ3 : دعا کنید بریم مشهد .... دعا کنید ...
    ز.خ 4 : از همه ی اونایی که بابت چن تا مطلب گذشته ام که خیلی مزخرف هم بود از وبلاگمون قهر کردن خواهش می کنم برگردن و قدم رنجه کنن ....
    ز.خ 5 : به مناسبت هفته دولت : عکس آقا مون کنار شهید رجائی بعد از ترور ناموفق !

    همین
    والسلام !
    یا زهرا (س)



  • کلمات کلیدی : بسوی ظهور ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]

    آقاتون 1174 ساله شده ....

    جمعه 87 مرداد 25 ساعت 12:41 صبح

    بسم رب المهدی (عج)

    سلام !
    فقط اومدم بزنم تو پوز اونایی که می خوان شب نیمه شعبان که همه کیف و حال و خندشون رو کردن ! بعد نشستن یه گوشه و زانوی غم بغل گرفتن و گفتن :
    چیه می خوای شاد باشیم .... 1174 ساله شد (( آقامون ؟)) !
    بگم که ! آقاتون قرار نبود امروز بیاد .... قرار بود همون جمعه ای بیاد که تو اصلن حواست بهش نبود ....
    تقصیری هم نداری ! آخه تقصیر تو نیست !
    وقتی امام زمان (عج) رو محدود کردن به شعر آغاسی و برنامه ی (( عِطر عاشقی )) ( توجه داشته باشید که زیر عین کسره است ) می خوای چیکار کنیم ؟ وقتی امام زمان (عج) رو نگه داشتن و تو لحظه های آخر عصر جمعه آوردن می خوای چیکار کنیم ! وقتی تو طول هفته حتی بچه (( مذهبی ها )) هم یادشون می ره پیامک امام زمانی (عج) واسه هم بفرستنو فقط عصر جمعه ! اونم واسه اعلام موجودیت ! اینکارو می کنن چه توقعی از بقیه داری ....
    بابا ! به پیر به پیغمبر ! این رسمش نیس !
    آخه چرا تو هیئت ادا در میاری ؟ چرا وقتی باهاش کاری نداری صداش می کنی ! چرا الکی بهش می گی کجایی وقتی نمی تونی صداشو بشنوی ! چرا دعوتش می کنی وقتی جا نداری براش ! ....چرا ... چرا ....

    از ماه رمضون پارسال تصمیم گرفتم یه گناه رو ترک کنم ! رسیدم به امسال ! هنوز ترکش نکردم ! دعام کن !

    - - - - - -
    ز.خ 1 : بهمون یاد دادن (( از هر دست بدی از همون دست هم می گیری )) ولی آیا بهمون یاد دادن ( از هر دست بگیری از همون دست هم می دی ) ؟
    ز.خ 2 : یادم نمیره ... اون زمانی رو که همه پول می انداختن تو امام زاده و من نه از روی بی پولی ، نامه می انداختم ....
    ز.خ 3 : استخاره کردم ! تو امام زاده صالح (ع) ! اونم از کی ؟ حاجی امجد !!! تصورشو کن گفت : بد اومده جوون ....

    همین
    والسلام !

    یا زهرا (س)



  • کلمات کلیدی : بسوی ظهور ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]

    کرب و بلات بهشت اعظمه ....

    یکشنبه 87 مرداد 20 ساعت 1:52 صبح

    بسم رب المهدی (عج)

    سلام !
    اومدم بگم که ....
    می دونی  ....
    ...
    بذار رک و پوس کنده اعتراف کنم !
    خدایا !
    فضا می خوام ! یه فضای جدید ! زود باش ! همین الان ازت می خوام ....

    من اینجارو میخوام خداااااااااااااااا

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    - - - - -

    ز.خ 1 : حالم از خودم بهم می خوره ! تمام حرفای گذشته ام رو گذاشتم زیر پام و یه لیوان آبم روش ! متن هام همه ش بی محتوا شده .... به کرمت !!!
    ز.خ 2 : ما لنگ انداختیم ! جلو هر چی بی مرامو بی معرفته !
    ز.خ 3 : دم گاو گرم ! چون نگفت من ! گفت ما !!!
    ز.خ 4 : چهارمین مشهد هم از بغلم رد شد .... و من هنوز از خواب پا نشدم ....
    ز.خ 5 : ضربان قلبم می گه حسین (ع) ! ( اعیاد شعبانیه مبارک )

    همین
    والسلام !
    یا زهرا (س)



  • کلمات کلیدی : بسوی ظهور ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]

       1   2   3   4   5   >>   >

    کل یادداشت های این وبلاگ

    زندگی با چشمان بسته !
    پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
    نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
    [عناوین آرشیوشده]